شرح: وقتی پدر ناتنی ام هدست واقعیت مجازی اش را پوشید، فرصت را غنیمت شمردم تا او را اغوا کنم. می دانستم که او هوس بدن تنگ من را دارد و من مشتاق برآورده کردن خواسته های او بودم. برخورد پرشور ما من را راضی کرد و حتی اجازه دادم که من را با بار داغش پر کند.