شرح: سامانتا هیز، یک زن شرور خالکوبی شده، سینه های کوچک و بیدمشک مودار خود را به رخ دوستانش می کشد و به دنبال کار می گردد. وقتی لوکاس فراست طعم لذت را به او پیشنهاد می کند، مشتاقانه در یک برخورد وحشیانه و پر از تقدیر افراط می کند و خواسته های شهوانی خود را در آغوش می گیرد.